230

با قهر، خراشِ دل نیابد درمان
لبخند کند شفای آن را آسان
در پرتو آشتی نشستن چه خوشست
چون تابش آفتابِ بعد از باران ...

پایایی مرگ نیست از یک دَم بیش
آنگاه شکوهِ نو شدن آید پیش
در رُستن گل، تأملی کن به بهار
بنگر که چگونه زاید از مرده ی خویش !

مهرانگیز رساپور

هیچ نظری موجود نیست: