نام ات را به من بگو - دست ات را به من بده - حرف ات را به من بگو - قلب ات را به من بده - من ریشه های تو را دریافته ام - با لبان ات برای همه لب ها سخن گفته ام - و دست های ات با دستان من آشناست ...
229 - مادر
آن روزها فصلها همه ش یک رنگ بود فاصلهها رنگارنگ برفها ادامهی گیسوان مادرم بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر