360

هر بار او بر شاخه می رقصید باغ پیر
روی زمین می ریخت گردوهای کالش را
گنجشک عاشق بود اما باد می­آمد...
بادی که پرپر کرد گل های خیالش را
بادی که او را برد... او را برد و گردوها
در باغ نشنیدند دیگر قیل و قالش را ...

یانوس / پانته آ صفایی

هیچ نظری موجود نیست: