213

و من چه ظالمانه از یاد بردمشان
با خریدنِ کفشی نو
کفشی که قشنگ بود
اما نمی‌توانست تازی‌وار ردت را بو بکشد
و گم شدم با کفش‌های تازه‌ام
در خیابان‌هایی که به تو نمی‌رسیدند.

یغما گلرویی

هیچ نظری موجود نیست: