197

بعد پنجره را باز می‌کنم
و می‌گذارم نسيم بپيچد در خانه
و برايت از بادهايی می‌گويم
که آن‌قدر قوی می‌وزند
که قطارها را کند می‌کنند.
قطارهای پير
ديروقت
نفس‌نفس‌زنان
خودشان را به ايستگاه می‌رسانند
و غرغر می‌کنند که
عجب دور و زمانه‌ای شده است. ...

میرزا پیکوفسکی / ...

هیچ نظری موجود نیست: