86 - زندگی ؟

و مرگ آن گنج را به پاس ترانه ای پس داد
بلبل همچنان آواز می خواند
از حصار کلیسا
جایی که رزهای سفید می رویید
جایی که گل ها هوا را مطبوع می کرد
و جایی که علف ها همیشه سبز بودند
علف هایی که با اشک های آنها که هنوز زنده بودند تر بود
مرگ باغش را آرزو کرد
و زمانی که آنجا را ترک می گفت
پنجره را مه ی سرد و تیره فرا گرفته بود ...

در یک دنیای بهتر / سوزان بتر / اندرس توماس ینسن

هیچ نظری موجود نیست: