نام ات را به من بگو - دست ات را به من بده - حرف ات را به من بگو - قلب ات را به من بده - من ریشه های تو را دریافته ام - با لبان ات برای همه لب ها سخن گفته ام - و دست های ات با دستان من آشناست ...
466
اما نه نوری در میان بال های بسته تپه ها بود و نه صدایی جز فریاد پرنده ای در جست و جوی درختی تنهاتر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر